صنعت سراميك، يكي از صنايع بسيار مهم و تاثيرگذار در اقتصاد كشور است وليكن هيچگاه آنچنان كه بايد و شايد به آن توجه نشده است. صنعت كاشي و سراميك ايران، در عرصه جهاني نيز جايگاه مناسبي دارد و ايران يكي از چهار توليد كننده بزرگ كاشي و سراميك در جهان است. از اين رو بايد سياستهاي كلان دولتي براي رسيدن به وضعيتي مناسب براي اين صنعت مورد تجديد نظر قرار گيرد و اين صنعت در تمامي ابعاد مورد توجه مسئولين قرار گيرد. با توجه به ذخاير خوب معدني در كشور، انرژيبر بودن اين صنعت و تعداد زياد افراد شاغل به صورت مستقيم و غير مستقيم در صنايع مربوط به كاشي و سراميك، مباحث تكنولوژيك مربوط به ماشينآلات كه عمدتاً مربوط به كشورهاي ايتاليا، اسپانيا و چين است، موافقتهاي اصولي صادر شده براي ايجاد مراكز توليدي جديد و همچنين موارد مربوط به صادرات و كيفيت محصولات توليدي بايد با تمركز بيشتري دنبال شود.
از اين رو نشريه سراميك و ساختمان، گفتگويي با سعيد ليلاز استاد اقتصاد برجسته دانشگاه شهيد بهشتي كه چندي است در عرصه كاشي و سراميك به فعاليت مشغول است را به خوانندگان نشريه تقديم مينمايد. با توجه به شناخت جامعي كه ايشان از وضعيت اقتصادي ايران دارند و اشرافي كه در اين مدت نسبت به صنعت كاشي و سراميك پيدا كردهاند، قطعاً راهكارهايي كه ايشان در اين گفتگو به آن اشاره داشتهاند اگر مورد توجه مسئولين و صنعتگران قرار گيرد ميتواند تاثيرات مثبتي بر وضعيت اقتصادي ايران داشته باشد. اين گفتگو در شمارگان بعدي نشريه نيز دنبال شده و مباحث ديگري از ديدگاههاي اقتصادي ايشان در اين صنعت در اختيار دوستان قرار داده خواهد شد.
حدوداً ميزان توليد در بخش كاشي و سراميك بيش از 400 و يا به قولي 450 ميليون مترمربع در سال است. اين ميزان توليد و نقش آن را در اقتصاد كلي كشور را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
حجم سرمايهگذاري بسيار بالايي در حوزه كاشي و سراميك در اقتصاد كشور انجام گرفته است. اين صنعت زنجيرهاي بهم پيوسته از بخش معدن تا استفاده آن در بخش ساختمان را شامل ميشود. اگر به صورت تقريبي ارزش افزوده از ابتدا تا انتهاي توليد 6 تا 7 هزار تومان باشد، بيش از 5/2 تا 3 تريليون تومان فقط ارزش افزوده اين صنعت است. اين بدين معني است كه اگر توليد ناخالص ملي را درنظر بگيريم، صنعت كاشي و سراميك به تنهايي 3 درصد از توليد ناخالص ملي را به خود اختصاص داده است. اين عدد، رقم بسيار بزرگي است، زيرا اگر در مقايسه بربياييم، سهم بخش كشاورزي زير ده درصد است و اين يعني اين كه صنعت سراميك به تنهايي يك سوم بخش كشاورزي است. اين رقم معادل صنعت خودروسازي در اوج صنعت خودروسازي يعني در سال 1390 است. ما در صنعت خودروسازي با سقوط آزاد مواجه شديم و البته در صنعت كاشي و سراميك كماكان افزايش توليد را شاهد هستيم. سهم بخش نفت كه اقتصاد كشور برپايه آن برنامهريزي ميشود حدوداً 20 درصد است و اين يعني اينكه صنعت سراميك بخش بزرگي از اقتصاد كشور را شامل ميگردد.
ما اگر جرايد را ورق بزنيم، به رسانه ملي مراجعه كنيم، هر روز شاهد اخباري از صنعت خودروسازي و نفت و . هستيم. در بخش صادرات آن سخن گفته ميشود، از توليد محصولات جديد حرفي زده ميشود، مسئولين صحبتي از آن ميكنند و غيره ولي در حوزه كاشي و سراميك چنين جنبشي ديده نميشود. علت آن چيست؟
همانگونه كه عرض كردم سهم صنعت سراميك در اقتصاد كشور رقم بسيار بالايي دارد ولي سهم اين صنعت در ساختار سياسي، تبليغاتي، تصميمگيري، اجرايي و حكومتي و هرآنچه ما آن را روابط عمومي ميبينيم بسيار پايين است. صنعت خودروسازي آنقدر قدرتمند است كه مقام معظم رهبري را براي بازديد دعوت مينمايد و بلافاصله با توجه به بيانات ايشان، صنعت خودروسازي و مشكلاتش، موضوع روز شده، جلوي واردات خودرو گرفته ميشود و در نتيجه اهميت موضوع در تمامي ارگانهاي مرتبط كاملاً نمود يافته و پررنگ جلوه مينمايد.
يكي از دوستان ميگفت در شهرهايي مثل كاستيون اسپانيا و يا ساسوئولوي ايتاليا كه مركز صنعت سراميك اين دو كشور محسوب ميشوند، مشاورين ارشد مسئولين اين دو منطقه را اقتصاددانان و اساتيد دانشگاه كه تحصيلات و دانش مرتبط با صنعت سراميك دارند تشكيل دادهاند و به نوعي اين افراد كاملاً بر روي مسايل حكومتي كه تاثير مستقيم بر اقتصاد كشور دارند تاثيرگذارند، چرا اين مورد در ايران به اين صورت دنبال نشده است؟
به نظر من مغز صنعت سراميك به اندازه بدنه صنعت رشد كافي نداشته است. اين موضوع علل مختلفي دارد و به نظر من مهمترين علت آن تفكر سنتي حاكم بر اين صنعت است. صنعت سراميك از معدود صنايعي است كه به صورت خصوصي اداره ميشود. اين مورد به خودي خود مثبت است ولي تفكري كه پشت آن وجود دارد خير. از لحاظ ژئوپوليتيك، سياسي و . ساختاري كه بايد متولي امور بررسي مسايل و مشكلات آن باشد، وجود ندارد، فشاري كه بايد بر رييس جمهور، معاونين، وزارتخانهها و . براي اهميت بررسي مسايل مربوط به اين صنعت وجود داشته باشد، وجود ندارد.
هم چنين ساختار مديريتي در اين صنعت كاملاً سنتي است، مديران فقط وضعيت فعلي موجود را ميبينند و اين مديران سنتي قادر به نشستن كنار يكديگر، تشكيل تشكلي واقعي، زنده و اجرايي را ندارند. اين عيب بسيار بزرگي است كه گريبان صنعت سراميك كشور را گرفته است.
در كشورهاي اروپايي همواره متوليان و انجمنهايي وجود دارند كه براي تصميمگيريهاي كلان در اقتصاد كشور برنامهريزي و تصميمگيري مينمايند اما متاسفانه اين مورد در ايران فقط جنبه تشريفاتي دارد و تصميمات كلان مديريتي در اين اصناف گرفته نميشود و اگر صحبتهاي صحيحي نيز از سوي برخي اعضا زده ميشود، جنبه اجرايي نمييابد. چگونه ميتوان چنين موانعي را از پيش روي اين صنعت برداشت؟
شركتها نبايد فقط وضعيت فعلي را كه در برخي موارد ميتوانند حتي محصولات بيكيفيت خود را نيز با قيمتي بالا عرضه كنند، ببينند بلكه بايد پيشبيني بحرانهاي بزرگ را داشته باشيم. به نظر من بين سالهاي 93 تا 95 طوفاني در اين صنعت در راه است كه ميتواند منجر به بروز مشكلات بزرگي در شركتهايي كه ديد اقتصادي صحيح ندارند گردد. سهم سه درصدي از توليد ناخالص ملي در كشور ما به جاي اينكه در چند كارخانه بزرگ توليدي متمركز باشد، در 400 تا 500 واحد توليدي مرتبط با صنعت سراميك پراكنده شده است. مشكل اينجاست كه اين افراد نميتوانند تقابل درستي داشته باشند و اين مورد ضربه بزرگي به صنعت سراميك كشور زده است. شكاف يزدي، غير يزدي و حتي ميبدي و غير ميبدي وجود دارد و اين ساختار سنتي تفكرات مديران ارشد اين صنعت ضربهاي بزرگ به آن ميزند. طوفان بسيار بزرگي براي اين صنعت پيشبيني ميشود و تنها شركتهايي ميتوانند از اين وضعيت سالم بيرون بيايند كه تحليل اقتصادي صحيحي از وضعيت موجود و سياستهاي شركت متبوع خود داشته باشند. فوريترين پيشنهاد من كشيدن ترمز قطار درحال حركت سرعت گرفتن صنعت كاشي و سراميك است كه تا قبل از بروز بحراني عظيم براي مقابله با آن تصميمگيري صحيح شود. بايد قبل از اين كه اين قطار به كوهي بزرگ برخورد كند و متلاشي شود براي آن چارهاي انديشيده شود.
شماره 45 ویژه نمایشگاه یزد به زودی منتشر خواهد شد
چچراغ هنر کاشی کاری ایران را خاموش نکنیم/ از کاشی کاری سردر وزارت خارجه تا باغ موزه ملی
صنعت ,كه ,سراميك ,كاشي ,توليد ,اقتصاد ,اين صنعت ,كاشي و ,صنعت سراميك ,و سراميك ,اقتصاد كشور ,وضعيت اقتصادي ايران
درباره این سایت